یک شب خلوت
نویسنده:
میکی اسپیلین
مترجم:
گیورگیس آقاسی
امتیاز دهید
✔️ بهترین اثر مهیج از عملیات "مایک هامر"
آغاز داستان:
هیچکس در آن شب خلوت و بارانی روی پل قدم نمی زد و مه مانند ابر ضخیمی همه جا را گرفته و سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد و هر چندگاه اتومبیلی با شیشه های یخ زده در حالی که نور زرد رنگ چراغهای آن مه را می شکافت و مثل چشم های گربه ای به نظر می رسید، رد می شد.
ماشین را در گوشه ای نگه داشته و در حالیکه یقه بارانی خود را تا گوشها بالازده و لبه کلاهم را خم کرده بودم، شروع به قدم زدن روی پل کردم و بعد متفکرانه سیگاری آتش زدم و این کار آنقدر ادامه یافت تا همه سیگارهایم تمام شدند. از میان امارات اطراف ابدا اثری از وجود زنده ای به نظر نمی رسید و سکوت عمیقی همه جا را گرفته بود و به غیر از من هیچکس در آن حوالی دیده نمی شد. به نرده پل تکیه زده و مشغول تماشای چراغهای رنگارنگ قایق های روی رودخانه که به من چشمک میزدند، شدم و بعد دستهایم را روی صورتم گذاشتم و آنقدر به آن حالت ماندم تا افکارم دوباره متمرکز شدند و حیرت کردم اگر دادستان مرا با آن وضع ببیند، چکار خواهد کرد؟...
آغاز داستان:
هیچکس در آن شب خلوت و بارانی روی پل قدم نمی زد و مه مانند ابر ضخیمی همه جا را گرفته و سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد و هر چندگاه اتومبیلی با شیشه های یخ زده در حالی که نور زرد رنگ چراغهای آن مه را می شکافت و مثل چشم های گربه ای به نظر می رسید، رد می شد.
ماشین را در گوشه ای نگه داشته و در حالیکه یقه بارانی خود را تا گوشها بالازده و لبه کلاهم را خم کرده بودم، شروع به قدم زدن روی پل کردم و بعد متفکرانه سیگاری آتش زدم و این کار آنقدر ادامه یافت تا همه سیگارهایم تمام شدند. از میان امارات اطراف ابدا اثری از وجود زنده ای به نظر نمی رسید و سکوت عمیقی همه جا را گرفته بود و به غیر از من هیچکس در آن حوالی دیده نمی شد. به نرده پل تکیه زده و مشغول تماشای چراغهای رنگارنگ قایق های روی رودخانه که به من چشمک میزدند، شدم و بعد دستهایم را روی صورتم گذاشتم و آنقدر به آن حالت ماندم تا افکارم دوباره متمرکز شدند و حیرت کردم اگر دادستان مرا با آن وضع ببیند، چکار خواهد کرد؟...
آپلود شده توسط:
شهر خاطرات
1392/07/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی یک شب خلوت
تقریبا 40 سال پیش کتابهای مایک هامر را از مغازه جنب منزلمان (البته کتابها دست دوم بودند) هر کدوم رو یک یا دو ریال میخریدم و همه شون را میخوندم
حالا پس از این سالها خوشحال و متعجبم که توانستم اینها را در کتابناک یافتم و اگر بشود اکثرشان را گیر بیاورم خیلی عالی میشود
همین